ولادت علی اکبر را به اهل البیت تبریک میگوییم
تو علی اکبری ؛
علوی سیرت و محمّدی صورت .
آئینت جوانمردیست . صدایت ، لرزه بر اندام آنان میاندازد
که نفسهای شیعه را بریده بریده میخواهند .
در آغوش باران زاده شدهای و از سینه بهار، شیر نوشیدهای .
از عشیره گل سرخی و از تبار آفتاب .
کوهستانها ، هوای پاک نفسهایت را به عاریت گرفتهاند.
شاعرانهترین واژهها ، شعر بلند حماسهات را سرودن نمیتوانند .
محرم در محرم تصویر تابناک توست
که بر صفحه خونرنگ عاشورا میدرخشد .
لبهای ترک خوردهات ، سالهاست فرات را
سر در گریبان نگه داشته است .
صفحات آن ظهر سرخ را که ورق میزنم ،
ردّ نگاههای پر هیبت توست که بر جا میخکوبم میکند.
تو اردیبهشت فصلهای جهانی .
خاکستریترین روزها را خورشید کلامت به تپش وا میدارد .
امروز میآیی و ما فانوسهای عاشقی در دست ،
میلاد خجستهات را نور میپاشیم .
میآیی و چکاوکان روشنی ، روز آمدنت را به ترانه مینشینند
و رودهای زمین ، بهار آمدنت را آواز میخوانند .
میآیی و کائنات به تو سلام میکند .
عطر آرام تو که از افق لبریز میشود ،
جهان در دامنه زلال روح تو به نماز میایستد .
آفتاب در پیشانی تو شدت میگیرد .
تمام میوههای درختان شاداب میشوند
و برگهای سبز برای تو شعر میخوانند .
گلهای سرخ از لبخندهای بی مضایقه تو جان میگیرند
و همه رودها ، به شوق عطر تو به دریا میریزند .
همه موجها از تو یاد گرفته اند که هیچگاه از رفتن باز نمانند .
پیش از آنکه بیایی ، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند .
همه نام تو را میدانند . همه تو را میشناسند .
تو شبیهترین غنچهها به بهاری ، تو شبیهترین شکوفههای ازل
به پیامبری صلی الله علیه وآله .
همه عطر تو را میشناسند ؛ نارنجها ، ابرها ، بادها و گنجشکها .
نام تو در خون همه گلبرگهای زیبا جریان دارد .
همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه میگیرند .
تمام اردیبهشتها از آغوش گرامی تو جان میگیرند .
بهشت ، بهانهایست برای دیدن تو . بیتو ،
بهار توهمی بزرگ است که به کویرهای بیپایان ختم میشود .
تو مسافر تمام قلبهایی هستی که پرندهها را دوست دارند .
ماه از گریبان گرامی تو آغاز میشود
و روز در پیراهن تو تکثیر میشود .
با تو میتوان خورشید را به کوچکترین ایوانها دعوت کرد
و باران را مهمان تمام شیشههای غبار گرفته بیرهگذر .
امشب به یمن آمدنت تمام آینهها قد میکشند .
ابرها همه باران میشوند تا بیواسطه
گونه های بهشتیات را ببوسند . با آمدنت ،
عشق به مهمانی خانههای فراموش شده میرود
و سقف خانهها ستارهپوش میشوند .